یه نگاهه که بیمارشم
که اگه یه روز نبینمش میمیرم
چه نگاهیه که درگیرشم
که جلوی چشام میاد هر جا که میرم
چشم بد دور از نگاهی که منو وابسته ی چشمای خودش کرد
بعضی وقتها که ازش دور میشم یه صدایی تو سرم هی میگه برگرد
ستاره های آسمون مثل دونه های برف
مشینن دور و برت ساکت و بدون حرف
اگه دست من بود به آسمون میگفتم که ستاره هاشو رو سرت بریزه
دنیامو میدانم پای چشات بفهمی یه نگاه سادت چقدر برام عزیزه
اگه دست من بود به آسمون میگفتم که ستاره هاشو رو سرت بریزه
دنیامو میدانم پای چشات بفهمی یه نگاه سادت چقدر برام عزیزه
برق نگاهش انعکاس نور خورشید روی آبه
دنیام تاریکه وقتی چشماشو میبنده که بخوابه
دله گرفتارم از نگاهش نمیتونه دور بمونه
خودش خبر داره که اختیار دل من تو دست اونه
اگه دست من بود به آسمون میگفتم که ستاره هاشو رو سرت بریزه
دنیامو میدانم پای چشات بفهمی یه نگاه سادت چقدر برام عزیزه
اگه دست من بود،،
اگه دست من بود به آسمون میگفتم که ستاره هاشو رو سرت بریزه
دنیامو میدانم پای چشات بفهمی یه نگاه سادت چقدر برام عزیزه